- فکر کردن
اندیشیدن، پنداشتن، رای زدن، سگالیدن، اسگالیدن، اسگالش، تفکیر، تأمّل
معنی فکر کردن - جستجوی لغت در جدول جو
- فکر کردن (دَ دَ / دِ نِ / نَ دَ)
اندیشه کردن. اندیشیدن. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به فکر شود
- فکر کردن
هندشیتن مینیتن اوسکاریتن اندیشیدن مینیدن اوسکاریدن اندیشه کردن اندیشیدن
- فکر کردن
اندیشیدن
- فکر کردن
للتّفكير
- فکر کردن
Think
- فکر کردن
penser
- فکر کردن
kufikiri
- فکر کردن
سوچنا
- فکر کردن
চিন্তা করা
- فکر کردن
คิด
- فکر کردن
思考
- فکر کردن
düşünmek
- فکر کردن
考える
- فکر کردن
לחשוב
- فکر کردن
생각하다
- فکر کردن
berpikir
- فکر کردن
सोचना
- فکر کردن
denken
- فکر کردن
pensare
- فکر کردن
pensar
- فکر کردن
думати
- فکر کردن
myśleć
- فکر کردن
denken
- فکر کردن
думать
- فکر کردن
pensar
